my lovely bully {^-^} part 1

پارت ۱


ویو ا.ت
توی خواب ناز بودم که صدای آلارم ساعت توی گوشم بیچید . با بی میلی آلارمو خاموش کردم و از روی تخت بلند شدم و به سمت دستشویی رفتم تا کارای لازمو انجام بدم . بعد از انجام دادن کارام از دستشویی بیرون اومدم که صدای مادرمو شنیدم که گفت ( مادر ا.ت : م.ت)
م.ت، عزیزم بیا صبحانه بخور
+ باشه مامان الان میام
آها راستی خودمو معرفی نکردم من ا.ت ، ف.ت (فامیلی تو) هستم یه دختر ۱۶ ساله ایرانی که به خاطر شغل بابا به کره جنوبی مهاجرت کردیم . راستش کره جنوبی کشور رویا های منه و من عاشقشم و امروز اولین روی انتقالی من به مدرسه جدیدم توی کره جنوبیه . هم خوشحالم و هم استرس دارم که نکنه همون طور که داخل کیدراما ها دیدم قلدری توی مدرسه باشه و خب اگه باشه من صد در صد به پدرو مادرم دربارش میگم چونکه اونا از بچگی منو طوری بزرگ کردن که هر مسئله ای برام پیش اومد باهاشون درمیون بزارم حقیقتا به خاطر همین کیدراما بود که من به کره علاقه مند شدم و به خاطر همون کره ایو کامل یاد گرفتم
بگذریم خیلی حرف زدم😅 سریع لباسامو پوشیدم و رفتم پایین تا صبحانه بخورم
م.ت ، اوووووو لباس فرم کره ای چقدر بهت میاداااا !
+ماننننننننننن !!
م.ت باشه باشه شوخی کردم بیا صبحانه بخور
+اومممممم راستی بابا کجاست ؟؟
م.ت ، رفته ماشینو از پارکینگ در بیاره الان میاد
+ آها اوکی
نشستم سر میز و داشتم صبحانه میخوردم که بابام از در اومد.........

ادامه دارد...
آهای خوانندههههه
نظرت؟؟ ✨🎀